سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

اشک شفق

 
 

دل نوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنجانی

 
 
علی اسماعیلی وردنجانی
علی اسماعیلی وردنجانی

دلنوشته ها و سروده های علی اسماعیلی وردنجانی در مدح و منقبت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
ali.esmaeeli11@chmail.ir

 

 

پیوند ها

پایگاه جامع عاشورا

ابزار و قالب وبلاگ

دانلود ابتهال،تلاوت، مداحی، دعا

 

مطالب اخیر

نامه ای به دوست

وفات حضرت معصومه

 

آرشیو مطالب

حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) (96)

حضرت امیر الموءمنین علی (علیه السلام) (175)

حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) (107)

حضرت امام حسن مجتبی(علیه السلام ) (36)

حضرت امام حسین (علیه السلام ) (172)

حضرت امام زین العابدین (علیه السلام) (12)

حضرت امام محمدباقر(علیه السلام) (18)

حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) (30)

حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) (16)

حضرت امام رضا(علیه السلام ) (51)

حضرت امام محمد تقی(علیه السلام) (22)

حضرت امام علی النقی(علیه السلام) (14)

حضرت امام حسن عسکری(علیه السلام) (25)

حضرت ولی عصر(عج الله تعالی فرجه) (224)

اصحاب و یاران حضرت امام حسین (علیه السلام) (149)

سروده های دیگر (165)

کتاب های الکترونیک (4)

 
 
 

خبرنامه

   
 
 

امکانات جانبی

پیام‌رسان
نقشه سایت
اوقات شرعی
RSS 2.0

 

 

دانشنامه مهدویت

لوگو دوستان

 

آمار وبلاگ

کل بازدید : 816441
بازدید امروز :8
بازدید دیروز : 97
تعداد کل پست ها : 1319

 

رباعیات شهادت امام حسن مجتبی ع

ناله هایش شبیه مادر بود
گریه هایش شبیه خواهر بود

آخرین لحظه های عمرش را
فکر تنهایی برادر بود
-------
جگرش پاره پاره بود آن روز
آه او پر شراره بود آن روز

خواهرش دست غم به سر می زد
در پی راه چاره بود آن روز
-----
داغ مادر شده است قاتل او
کوچه و در شده است قاتل او

خاطراتش همه غم انگیز است
غم حیدر(ع) شده است قاتل او
------
تا که سیلی به روی مادر خورد
گل روی حسن(ع) ز غم پژمرد

سم و سیلی شریک هم شده اند
حسن(ع) از درد و رنج مادر مُرد
-------
پاره پاره شده است گر جگرش
بر سر نیزه ای نرفته سرش

در جوانی خمیده قامت بود
پیر تر گشته بود از پدرش
--------
حرف های نگفته اش بسیار
روضه هایش هم از در و دیوار

همه ی عمر بوده چشمانش
از غم و رنج مادرش خونبار
-------
آسمان غرق حزن و اندوه است
در دل شیعه غصه چون کوه است

اهل عالم همه عزادارند
خرمن درد و رنج انبوه است
-------
نعش مولا که تیرباران شد
غصه و درد و غم فراوان شد

خونجگر شد حسین(ع) از غم او
زینب(س) از غصه دیده گریان شد
-------
بزم غم در بهشت هم برپاست
روضه خوان در غم حسن(ع) زهراست

مصطفی(ص) دست غم به سر دارد
قلب حیدر(ع) خزینه ی غم هاست
------
چون که شد جسم مجتبی(ع) در خاک
رخت غم رفته بر تن افلاک

چشم ها چشمه سار خون گشته
دل اهل جهان همه غمناک
-------
سوخت تا راه ما شود روشن
تا که دنیای ما شود گلشن

رفت از این جهان و در غم او
کرده عالم لباس غم بر تن
-----
یا حسن(ع) ای کریم آل عبا(ع)
حجت اللهی و امین خدا

دست ما را بگیر آقاجان
تو کریمی و ما فقیر و گدا



شنبه 103 شهریور 10 | نظر بدهید

 

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin